وبلاگ سید احمد حسینی، مشاوره مسائل فقهی، خانواده وازدواج - اصفهان

مشاوره خانواده . ازدواج و طلاق . زندگی زناشویی.مسایل فقهی.مسایل جوانان.صیغه و ازدواج موقت در اصفهان و خوراسگان.سید احمد حسینی a

وبلاگ سید احمد حسینی، مشاوره مسائل فقهی، خانواده وازدواج - اصفهان

مشاوره خانواده . ازدواج و طلاق . زندگی زناشویی.مسایل فقهی.مسایل جوانان.صیغه و ازدواج موقت در اصفهان و خوراسگان.سید احمد حسینی a

نام هاى مکّه

قـرآن
«همانا نخستین خانه اى که براى مردم نهاده شد، همان است که در بکّه است، فرخنده و هدایت براى جهانیان است».
«و این کتابى است فرخنده که نازلش کردیم، تصدیق کننده آن چه پیش روى آن است و تا بیم دهى (مردمِ) امّ القرى را و کسانى را که اطراف آنند. و کسانى که به آخرت ایمان دارند به این (کتاب) هم ایمان دارند و نسبت به نمازشان مراقب و نگهدارند».
«و اوست آن که دست هاى آنان (مشرکان) را از شما بازداشت و دست هاى شما را از آنان در وادى مکّه، پس از آن که بر آنان پیروزتان ساخت (بازداشت) و خداوند به آن چه مى کنید، بیناست». 

 

 

حدیـث
1 ـ امام على علیه السّلام ـ در پاسخ مردى از شامیان که پرسید: «چرا مکّه را «امّ القرى» نامیده اند؟» ـ : زیرا زمین از زیر آن گسترده شده است.

2 ـ امام على علیه السّلام ـ در پاسخ کسى که پرسید: «جایگاه مکّه نسبت به بکّه چیست؟» ـ :
مکّه، اطراف حرم است و بکّه جاى خانه خدا (کعبه) است.
پرسید: چرا «مکّه» نامیده شده است؟
فرمود: چون خداوند متعال، زمین را از زیر این شهر گسترده است.
پرسید: پس چرا «بکّه» نامیده شده است؟
فرمود: چون که این شهر، چشم جبّاران وگنهکاران را گریانده است. 

 

 ـ امام باقر علیه السّلام : بکّه جایگاه خانه خداست و مکّه، حرم است و این همان سخن خداوند است «هر کس وارد آن شود، ایمن است».

4 ـ امام صادق علیه السّلام : محلّ خانه خدا «بکّه» است و آبادى «مکّه» است.

5 ـ عبدالله بن سنان: از امام صادق علیه السّلام پرسیدم: چرا به کعبه، بکّه گفته اند؟ فرمود: به خاطر گریه مردم در اطراف آن و در خود آن.

6 ـ امام صادق علیه السّلام : مکّه را از این جهت «بکّه» گفته اند که مردم در آن (هنگام طواف) به یکدیگر فشار مى آورند (و یکدیگر را هل مى دهند).

7 ـ معاویة بن عمّار: به امام صادق علیه السّلام عرض کردم: در مکّه به نماز مى ایستم، در حالى که در برابر من زن نشسته است یا عبور مى کند. حضرت فرمود: اشکالى ندارد. مکّه را به این جهت بکّه گفته اند که در آن زنان و مردان به هم مى خورند (و ازدحام پدید مى آید).

8 ـ امام کاظم علیه السّلام ـ در پاسخ سؤال على بن جعفر که پرسید: چرا مکّه را بکّه مى گویند؟ ـ : چون مردم یکدیگر را با دست هایشان هُل مى دهند و این جز در مسجد الحرام پیرامون کعبه نیست.

9 ـ امام رضا علیه السّلام : مکّه را از این رو مکّه گفته اند که مردم در آن جا (در جاهلیّت) سوت مى کشیدند. کسى را هم که آهنگ این شهر مى کرد، مى گفتند قَد مَکا (سوت کشید) و این همان سخن خداوند است که فرمود: «و نمازشان کنار
خانه خدا، جز سوت کشیدن و دست زدن نبود» مُکاء، سوت کشیدن است و تصدیه، کف زدن .

10 ـ امام صادق علیه السّلام : نام هاى مکّه پنج است: امّ القرى، مکّه، بکّه، بسّاسه یعنى نابود کننده، چون مردم وقتى در مکه ظلم مى کردند، آنان را بیرون مى کرد و هلاک مى ساخت و امّ رُحم، چرا که هرگاه معتکف مکه مى شدند، مورد رحمت قرار مى گرفتند.

توضیحى پیرامون نام هاى مکّه
نام هاى مکّه در قرآن کریم
نام مکّه تنها یک بار در قرآن آمده است، ولى از این شهر با نام هاى دیگر در چهارده آیه یاد شده است که عبارت اند از: «بکّه»، «اُمّ القرى»، «البلد»، «البلد الامین»، «البلدة»، «الحرم» و نام هایى مانند: «قریتک»، «من القریتین» و «واد غیر ذی زرع» .
نام هاى مکّه در روایات
در روایات اهل بیت علیهم السّلام به پنج نام از نام هاى این سرزمین مقدس، اشاره و وجه نامگذارى نیز بیان شده است که عبارت اند از: «مکّه»، «بکّه»، «اُمّ القرى»، «البسّاسة» و «اُم رحم» .
روایات، دو وجه نامگذارى به «مکّه» را بیان نموده اند: نخست به سبب گستردن زمین از شهر مکّه و دیگر به جهت کف و سوت زدن عرب جاهلى هنگام زیارت کعبه.
و در وجه نامگذارى به «بکّه»، برخى روایات به این نکته اشاره کرده اند که این اسم، در واقع، نام محلّ کعبه است و هر گاه براى شهر مکّه به کار رود، از قرینه هاى سخن، مى توان پى برد که مقصود اصلى گوینده، گرداگرد کعبه در مسجد الحرام مى باشد و این با ریشه لغوى آن نیز سازگار است، زیرا «بکّ» به معنى ازدحام است و آن در پیرامون کعبه مى باشد.
وجه نامگذارى به دیگر نام ها در روایات باب گذشت.
نام هاى مکّه نزد تاریخ نگاران و زبان شناسان
کمتر شهرى به اندازه مکّه شاهد این همه بحث و نظر در تعداد نام ها و اشتقاق آن ها نزد مورّخان و زبان شناسان بوده است، تا آن جا که برخى موّرخان بیش از سى نام براى آن بر شمرده اند و گفت وگوها و نظرهاى گوناگونى میان زبان شناسان در ارتباط با اصل اشتقاق بیشتر نام هاى آن به ویژه مکّه و مدینه، پدید آمده است.
ولى با توجه به آن چه که از روایات اهل بیت علیهم السّلام در این بحث آمد، نیاز به درازگویى و آوردن گفته هاى آنان نیست و تنها به ذکر برخى دیگر از نام هاى مهمّ مکّه مکرّمه بسنده مى کنیم، همچون «المعاد»، «الصلاح»، «کوثى»، «الحاطمة»، «الرأس» و «القادس» .
شاید سبب فراوانى نام هاى مکّه، اهمیّت آن نزد همه قبیله هاى گوناگون عرب باشد که هر یک با نام خاصّى از این نام ها، آن را مى شناختند.

1 / 2
فضیلت مکّه
قـرآن
«پروردگارا! من از ذریّه و فرزندانم در بیابانى خشک، کنار خانه تو ساکن ساختم، پروردگارا تا نماز بر پا دارند. پس دل هاى مردم را علاقه مند آنان کن و از ثمرات، به آنان روزى بخش، باشد که سپاس گویند».
«و گفتند: اگر همراه تو هدایت را پیروى کنیم، از سرزمین خود ربوده خواهیم شد. آیا ما حرمى ایمن را براى آنان فراهم نیاوردیم که بهره هاى هر چیز به سوى آنان آورده مى شود، که رزقى از سوى ماست؟ ولى بیشترشان نمى دانند».
«همانا فرمان یافته ام که پروردگار این خانه را بپرستم که آن را گرامى داشته است و هر چیزى براى اوست».
«سوگند به این شهر، در حالى که تو در آن سکونت گزیده اى».

حدیـث
11 ـ پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله : مکّه شهرى است که خداوند، آن را و حرمتش را بزرگ داشته است. مکّه را هزار سال پیش از آن که چیزى از زمین را بیافریند آفرید و آن را پُر از فرشتگان قرار داد و مدینه را به بیت المقدس وصل کرد. آنگاه پس از هزار سال، در یک آفرینش، همه زمین را آفرید.

12 ـ پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله : خداوند از هر چه آفریده است، برگزیده اى دارد ... امّا برگزیده او از سرزمینها مکّه، مدینه و بیت المقدّس است.

13 ـ پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله ـ خطاب به مکّه ـ : من مى دانم که تو حرم امن خدایى و نزد خدا محبوب ترین شهرهایى.

14 ـ پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله : در حَزْوَره (جایى در بازار مکّه) ایستاده بود ـ : به خدا سوگند تو بهترین زمین خدا و محبوب ترین سرزمین نزد خداى بزرگى و اگر نبود اینکه مرا از تو بیرون کردند، بیرون نمى رفتم.

15 ـ پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله ـ خطاب به مکّه ـ : چه شهر پاکى! و چه قدر نزد من محبوبى! اگر نبود که قوم من مرا از تو بیرون کردند، در جایى جز تو ساکن نمى شدم.

16 ـ امام باقر علیه السّلام : کسى که در مکّه بخوابد، همچون کسى است که در شهرهاى دیگر به تهجّد و شب زنده دارى پردازد.

17 ـ میسر: حدود پنجاه نفر بودیم که در خیمه، در محضر امام باقر علیه السّلام نشسته بودیم. پس از سکوت طولانى ما، حضرت فرمود: ... آیا مى دانید منزلت کدام سرزمین نزد خدا بیشتر است؟ هیچ کس سخنى نگفت. حضرت خود، جواب خویش را داد: آن، مکّه است، مکةُ الحَرام که خداوند آن را به عنوان حرم خویش پسندیده و خانه اش را در آن قرار داده است.

18 ـ امام صادق علیه السّلام : محبوب ترین سرزمین نزد خداوند، مکّه است و هیچ خاکى نزد خداوند محبوب تر از خاک آن و هیچ سنگى محبوب تر از سنگ آن و هیچ درخت و کوه و آبى نزد خداوند محبوب تر از درخت و کوه و آب آن نیست.

19 ـ امام صادق علیه السّلام : در سنگ نوشته اى چنین یافتند: منم خدا، صاحبِ بکّه که وقتى آسمانها و زمین و خورشید و ماه را آفریدم، مکّه را آفریدم و هفت فرشته را بر گردِ آن گماشتم. در آب و شیر، براى مردمش برکت دارد، روزىِ آن از راههایى، از بالایش و پایینش و از تپّه مى آید.

20 ـ امام صادق علیه السّلام : ابراهیم علیه السّلام در صحرایى در شام فرود آمده بود. خداوند به او وحى کرد ... سپس فرمانش داد تا اسماعیل و مادرش را بیرون ببرد. ابراهیم علیه السّلام گفت: خدایا به کجا؟ فرمود: به حرم من و جایگاه امنِ من و نخستین قطعه اى از زمین که آفریدم و آن مکّه است.

21 ـ امام صادق علیه السّلام : کسى که مایه آزارى را از راه مکّه بردارد، خداوند براى او حسنه اى مى نویسد وهر کس را که خدا برایش حسنه بنویسد، عذابش نمى کند.

22 ـ على بن مهزیار: از امام هادى علیه السّلام پرسیدم: ماندن در مکّه خوبتر است، یا بیرون رفتن به بعضى از شهرها؟ حضرت نوشت: ماندگار شدن کنار خانه خدا برتر است.

1 / 3
ویژگى هاى مکّه
الف ـ احترام
ایمنى هر ترسانى که وارد آن شود
قـرآن
«وآنگاه که ابراهیم علیه السّلام گفت: پروردگارا! این را شهرى ایمن قرار بده و مردم آن را از میوه ها روزى عطاکن، آنان را که به خدا وروز واپسین ایمان آورند. (خداوند) گفت: وهرکس کفر ورزد، اندکى او را برخوردار مى کنم، سپس او را گرفتار عذاب دوزخ مى سازم و بد سرانجامى است».
«در آن نشانه هایى روشن و روشنگر است؛ مقام ابراهیم و هر کس وارد آن شود ایمن خواهد بود . و براى خداست بر مردم آهنگ آن خانه، هر کس که راهى به سوى آن داشته باشد و هر کس ناسپاسى کند، همانا خداوند از جهانیان بى نیاز است».
«آیا ندیدند که ما حرمى ایمن قرار دادیم، در حالى که مردم از اطرافشان ربوده مى شوند؟ پس آیا به باطل ایمان مى آورند و به نعمت خدا ناسپاسى مى کنند؟»
«سوگند به انجیر و زیتون و طور سینا و سوگند به این شهر امن».

حدیـث
23 ـ پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله : هر کس انسانى را بکشد یا گناهى کند، سپس به حرم پناه آورد، ایمن است. تا وقتى در حرم است، از او قصاص نمى شود، دستگیر و اذیّت نمى شود، به او پناه داده نمى شود و به او غذا و آب داده نمى شود، با او داد وستد نمى شود، نه مهمان مى کند ونه مهمان مى شود.

24 ـ پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله : آگاه باشید ، لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر کسى که در اسلام، چیزى پدید آورد (وجنایتى کند)، یعنى در محدوده حِلّ، جرمى مرتکب شود و آنگاه به حرم پناهنده شود. پس کسى او را پناه ندهد و یارى نکند و مهمان نکند تا آن که از حرم به حِلّ بیرون آید، آنگاه بر او حدّ جارى شود.

25 ـ محمد بن مسلم: از امام باقر علیه السّلام درباره این آیه پرسیدم «ومن دخله کانَ آمِناً؛ و هر کس وارد مکه شود ایمن است». فرمود: هر هراسناکى در آن ایمن است، تا وقتى که حدّى از حدود الهى که باید اجرا شود بر گردن او نباشد. گفتم : پس آیا هر که با خدا و رسولش بجنگد و در زمین فساد کند، در آن جا ایمن است؟ فرمود: او همچون کسى است که در راه کمین مى کند وگوسفند یا چیزى را مى رباید، امام هرگونه که بخواهد با او رفتار مى کند.

26 ـ امام صادق علیه السّلام ـ در پاسخ حلبى که درباره سخن خداوند «هر که وارد آن شود ایمن است» پرسیده بود ـ : هرگاه کسى در غیر حرم جنایتى مرتکب شود، سپس به حرم بگریزد. هیچ کس حق ندارد او را در حرم دستگیر کند، ولى از بازار رفتن و داد و ستد و خوراک و آشامیدنى او را منع مى کنند و با او حرف نمى زنند. وقتى چنین کنند، امید است که از حرم بیرون آید و دستگیر شود. و اگر در حرم جنایتى کند، در حرم بر او حدّ جارى مى شود، چرا که او حرمت حرم را نگاه نداشته است.

27 ـ معاویة بن عمّار: از امام صادق علیه السّلام درباره مردى پرسیدم که فردى را در حِلّ کشته، سپس وارد حرم شده است. حضرت فرمود: او را نمى کشند و غذا و آب به او نمى دهند، با او داد و ستد نمى کنند و پناهش نمى دهند، تا از حرم بیرون آید، آنگاه حدّ بر او جارى مى شود. گفتم: درباره مردى که در حرم مرتکب قتل و دزدى شده، چه مى گویید؟ فرمود: درحرم با ذلّت بر او حدّ جارى مى شود چرا که او حرمتى براى حرم ندیده با آن که خداوند فرموده است: «هرکس به شما تعدّى کرد، به او همانگونه تعدّى کنید که او به شما تعدّى کرده است»؟ فرمود: این آن جاست که در حرم باشد، در قرآن است: «هیچ تجاوزى نیست مگر بر ستمکاران».

ایمنى حیوانات وحشى و پرندگان در مکّه
28 ـ عبدالله بن سنان از امام صادق علیه السّلام درباره این آیه که «هر که وارد آن شود ایمن است»، پرسید: «خداوند، حَرَم را قصد کرده است یا کعبه را؟» فرمود: هر کس از آدمیان به صورت پناهنده وارد حرم شود، از خشم خدا ایمن
است و هر حیوان وحشى و پرنده اى وارد آن شود، ایمن از آن است که مورد هجوم یا آزار قرار گیرد، تا آن که از حرم بیرون رود.

29 ـ از امام صادق علیه السّلام درباره پرنده اى اهلى که زنده وارد حرم کرده اند، پرسیدند. حضرت فرمود: دست به آن نزنند، چون خداى متعال مى فرماید: «هر که داخل حرم شود، ایمن است».

30 ـ محمد بن مسلم از امام صادق علیه السّلام درباره آهویى پرسید که وارد حرم شده است. فرمود: آن را نگیرند و دست به آن نزنند. خداوند مى فرماید: «هر که داخل حرم شود، ایمن است».

آن چه در مکه حرمت ندارد
31 ـ پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله : پنج حیوان است که در حرم کشته مى شود: موش، عقرب، کلاغ، زاغ و سگ هار.

32 ـ امام صادق علیه السّلام : در حرم و در حال احرام چند حیوان کشته مى شود: افعى، مارِ بد (و خطرناک)، عقرب و موش که فاسقک است. کلاغ و زاغ هم با سنگ، رانده مى شود. اگر دزدان متعرض تو شوند، دفاع کن.

33 ـ امام صادق علیه السّلام : کشتن کک، شپش و پشه در حرم، اشکالى ندارد.

نکته
از کارهاى حرام در حرم، کشتن و صید حیوان است، ولى حیوانات فراوانى از این حکم، استثنا شده اند که نام آن ها را مى آوریم و شرح و بسط احکام آن را به محلّ خود در کتاب هاى فقهى ارجاع مى دهیم. این حیوانات عبارت اند از:
همه مارهاى بد، عقرب، موش، مورچه، پشه، شپش، کک، حیوانات درنده و پرندگان شکارى. برخى روایات، دزدى را که به دارایى مردم و آبروى آنان دستبرد مى زند از جمله همین بى حرمتان مى دانند و مى توان آن را یک قاعده عمومى دانست، یعنى هر چه بر انسان دست مى یازد و تجاوز مى کند، حکم حرمت حرم از او برداشته مى شود، پوشیده نماند که سر بریدن چهار پایان حلال گوشت جهت تأمین خوراک، جایز است.

ب ـ آن چه انجامش در مکه، حرام است
شکستن امنیّت
قـرآن
«و آنان (مشرکان) را هر جا یافتید، بکشید و از همان جا که بیرونتان کردند، بیرونشان کنید. و فتنه، شدیدتر از کشتن است و با آنان کنار مسجدالحرام نجنگید تا آن که آنان با شما در آن جا بجنگند. پس اگر آنان با شما جنگیدند، آنان را بکشید. کیفر کافران اینگونه است».

حدیـث
34 ـ پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله ـ در روز فتح مکّه ـ : خداوند روزى که آسمانها و زمین را آفرید، مکّه را حرام ساخت و تا برپایى قیامت نیز حرام است و براى هیچ کس پیش از من حلال نشده و براى احدى پس از من نیز حلال نخواهد شد و براى من جز ساعتى از یک روز، حلال نشده است.

35 ـ عمرو بن سعید، گروههایى را به مکّه اعزام مى کرد. ابو شریح به او گفت: اى امیر! اجازه بده سخنى را از قول پیامبر صلّى الله علیه و آله در فرداى روز فتح مکّه برایت بازگویم. دو گوشم شنید و با قلبم دریافتم و دو چشمم دید هنگامى که پیامبر آن سخن را گفت. پس از حمد و ثناى خدا فرمود: مکه را خداوند حرام کرده، ولى مردم حرامش ندانستند! براى هیچ کس که به خدا وقیامت ایمان دارد حلال نیست که در آن، خونى بریزد و درختى را قطع کند. پس اگر کسى در پى رخصت بود وبه جنگ پیامبر صلّى الله علیه و آله در مکه استنادکرد،بگویید: خداوند به پیامبرش اجازه داد و به شما اجازه نداده است. همانا خداوند تنها یک ساعت از یک روز را در آن به من اجازه داد. سپس احترام امروزش مثل احترام دیروز بازگشت. (این سخن را) حاضر به غایب برساند!

36 ـ امام على علیه السّلام : با شمشیرها به سوى حرم بیرون نروید و هیچ یک از شما در حالى که در برابرش شمشیر است نماز نخواند، چرا که قبله، ایمن است.

37 ـ ابوبصیر : از امام صادق علیه السّلام درباره کسى پرسیدم که مى خواهد به مکه یا مدینه، برود، آیا همراه داشتن سلاح براى او مکروه است؟ فرمود: اشکالى ندارد که سلاح از شهر خود بیرون ببرد، ولى وقتى وارد مکه
مى شود، آن را آشکار نسازد.

38 ـ امام صادق علیه السّلام : سزاوار نیست که سلاح وارد حرم کند، مگر آن که آن را در کیسه اى بگذارد یا با پیچیدن آن در چیزى، پنهانش کند.

ورود غیر مسلمان
قـرآن
«و ما خانه (خدا) را براى مردم جایگاه تجمّع و ایمن قرار دادیم و از «مقام ابراهیم»، جایگاه نماز برگزینید. و به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که خانه مرا براى طواف کنندگان و معتکفان (براى عبادت) و راکعان و ساجدان پاک سازید».
«اى آنان که ایمان آورده اید! یقیناً مشرکان نجس اند. پس از این سال، به مسجد الحرام نزدیک نشوند و اگر از تهیدستى بیم داشتید، خداوند اگر بخواهد، از فضل خویش بى نیازتان خواهد کرد. همانا خداوند، داناى حکیم است».

حدیـث
39 ـ حنان: به امام صادق علیه السّلام گفتم: «چرا به خانه خدا «بیت الله الحرام» گویند؟» فرمود: چون که بر مشرکین حرام است، وارد آن شوند.

40 ـ امام صادق علیه السّلام : ذمّیان (اهل کتاب در پناه حکومت اسلام) وارد حرم و سرزمین هجرت نشوند و از این دو جا بیرون مى شوند.

41 ـ امام صادق علیه السّلام : درباره این آیه که «خانه ام را براى طواف کنندگان ومعتکفان و رکوع و سجود کنندگان پاک سازید» فرمود: یعنى خانه خدا را از مشرکان دور نگهداریم.

شکار و کندن درخت
42 ـ پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله ـ روز فتح مکّه ـ : این شهرى است که خداوند روزى که آسمانها و زمین را آفرید، حرمتش بخشید و این شهر، با حرمت خدا تا روز قیامت حرام است، نه خارَش چیده مى شود، نه شکارش رمانده مى شود، نه یافته شده اش برداشته مى شود، مگر کسى بخواهد اعلام
کند، (تا صاحبش پیدا شود) و گیاهان تازه روییده اش چیده نمى شود. عبّاس گفت: یا رسول الله، جز گیاهِ «اِذْخِر»، که براى تزیین و براى خانه هایشان است. پیامبر فرمود: جز اِذخر.

43 ـ پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله : گیاه حرم چیده نمى شود، درخت آن و خار آن قطع نمى شود و شکارش رمانده نمى شود...، پس هر که را دیدید که گیاه حرام را چیده یا درختش را قطع کرده یا شکارش را رمانده است، براى شما رواست که ناسزایش بگویید یا پشت او را ـ در حدّى که در حرم حلال است ـ به درد آورید.

44 ـ امام باقر علیه السّلام : خداوند حرام ساخته که گیاه حرمش چیده یا درخت آن قطع شود ـ مگر گیاه اِذخرـ یا پرنده آن صید گردد.

45 ـ امام صادق علیه السّلام : از درخت مکّه جز درخت خرما و درخت میوه، کنده نمى شود .

46 ـ امام صادق علیه السّلام : هرچه که در حرم مى روید، بر همه مردم حرام است (چیدنش) مگر آن چه را خودت رویانده و کاشته اى.

ذبح شکار
47 ـ امام صادق علیه السّلام : شکار را در حرم نباید ذبح کرد، هر چند در بیرون حرم صید شده باشد.

48 ـ شهاب بن عبد ربّه: به امام صادق علیه السّلام گفتم: با جوجه هایى که از غیر مکّه مى آورند سَحرى مى خورم. آن ها را در حرم ذبح مى کنند و با آن سَحرى مى خورم. حضرت فرمود: سحرىِ تو سحرى بدى است. آیا نمى دانى آن چه را زنده وارد حرم کنند، ذبح و نگهداشتن آن بر تو حرام است؟

49 ـ امام صادق علیه السّلام : در مکّه، جز شتر، گاو، گوسفند و مرغ، نباید ذبح شود.

تملّک پیدا شده
50 ـ امام صادق علیه السّلام : لُقَطه (چیز پیدا شده) دو گونه است: یکى آن چه که در حرم پیدا شده است که باید تا یک سال اعلام کنى، اگر صاحبش را یافتى که هیچ، و گرنه آن را صدقه مى دهى. یکى هم لُقطه غیر حرم که تا یک سال اعلام مى کنى، اگر صاحبش آمد به او مى دهى، وگرنه مى توانى براى خودت بردارى.

51 ـ محمّد بن رجاء ارجانى: به امام هادى علیه السّلام نوشتم: در مسجد الحرام بودم، دینارى دیدم. خم شدم که بردارم، دینار دیگرى دیدم. سنگریزه ها را گشتم، دینار سوّمى یافتم، آن ها را برداشتم و اعلام هم کردم، صاحب آن ها یافت نشد. نظرتان در این باره چیست؟ حضرت نوشت: آن چه را از قضیّه دینارها نوشتى، فهمیدم. اگر نیازمندى، یک سوّم را صدقه بده و اگر توانگرى، همه را صدقه بده.

ج ـ آن چه در مکّه مکروه است
اقامت بیش از یک سال
52 ـ محمد بن مسلم از امام باقر علیه السّلام روایت کرده است: سزاوار نیست که انسان در مکه یک سال بماند. گفتم: پس چه کند؟ فرمود: جاى دیگر برود.

53 ـ شیخ صدوق: از امام صادق علیه السّلام روایت شده که آن حضرت اقامت در مکه را پسندیده نمى دانست و این به خاطر آن بود که پیامبر صلّى الله علیه و آله را از این شهر بیرون کردند. کسى که مقیم مکّه شود، سنگدل مى شود تا آن که در جاى دیگرى اقامت کند.

افراشتن ساختمان
54 ـ امام باقر علیه السّلام : براى هیچ کس سزاوار نیست که ساختمانى بالاتر از کعبه بسازد.

مطالبه بدهکار
55 ـ سماعة بن مهران از امام صادق علیه السّلام پرسید: مردى به من مالى بدهکار است. مدّتى از چشمم پنهان بود، تا اینکه او را در حال طواف کعبه دیدم. آیا مال خود را از او طلب کنم؟ حضرت فرمود: نه، به او سلام نده و هراسانش مکن، تا آن که از حرم بیرون رود.

نکته
على بن بابویه فرموده است: اگر بدهکار را در حرم بیابد، جایز نیست که از او مطالبه کند، مگر آن که در حرم به او قرض داده باشد. علامه حلّى در «مختلف الشیعه» فرموده: به نظر من اگر قرض دادن در خارج حرم بوده، مطالبه آن در حرم کراهت دارد، ولى حرام نیست. شهید در «دروس» فرموده: اگر بدهکار به حرم پناهنده شود، مطالبه از او حرام است. روایت دلالت دارد که اگر بدهکار را در حرم یافت، مطالبه حرام است و قصد پناهندگى به حرم شرط آن نیست.

د ـ آن چه در مکّه سزاوار است
نماز
56 ـ امام على علیه السّلام : نماز خواندن در مکه و مدینه، برابر با هزار نماز است.

57 ـ امام سجّاد علیه السّلام : هرکس در مکّه هفتاد رکعت نماز بخواند و در هر رکعت «قل هو الله» و «انا انزلناه» و آیه سخره[1] و آیة الکرسى را بخواند، جز به مرگِ شهادت، نخواهد مُرد و کسى که در مکّه غذا بخورد، همچون روزه دار در شهرهاى دیگر است و یک روز روزه در مکّه برابر با روزه یک سال در جاهاى دیگر است و کسى که در مکّه راه برود، در حال عبادت خداست.

58 ـ ابراهیم بن شیبه: به امام باقر علیه السّلام نامه نوشتم و از تمام خواندن نماز در حرم خدا و پیامبر پرسیدم. حضرت نوشت: پیامبر اکرم صلّى الله علیه و آله زیاد نماز خواندن در این دو حرم را دوست داشت پس تو نیز زیاد نماز بخوان و تمام بخوان.

روزه
59 ـ پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله : کسى که ماه رمضان در مکّه باشد و همه آن ماه را روزه بگیرد و تا آن جا که مى تواند نماز بخواند، خداوند براى او پاداش صد هزار رمضان در غیر مکّه را مى نویسد و براى او هر روز یک حسنه و هر شب یک حسنه مى نویسد.

60 ـ امام سجّاد علیه السّلام : یک روز روزه در مکّه، برابر با روزه یک سال در جاى دیگر است.

ختم قرآن
61 ـ امام سجّاد علیه السّلام : هر کس در مکه ختم قرآن کند، نمیرد تا آن که رسول خدا صلّى الله علیه و آله را ببیند و جایگاهش را در بهشت بنگرد.

62 ـ امام باقر علیه السّلام : هر کس که در مکّه از جمعه تا جمعه یا در کمتر یا بیشتر از آن ختم قرآن کند و پایان آن روز جمعه باشد، براى او پاداش و حسنات از اولین جمعه اى که در دنیا بوده تا آخرین جمعه اى که در دنیا خواهد بود، نوشته مى شود. اگر در روزهاى دیگر نیز ختم کند، همین طور است.

انفاق
63 ـ امام صادق علیه السّلام : مکّه، حرم خدا و حرم پیامبر و حرم امیرالمؤمنین علیه السّلام است. نماز در آن صدهزار نماز است و یک درهم انفاق در آن برابر با صد هزار درهم است. مدینه نیز حرم خدا و رسولِ خدا و امیرالمؤمنین صلوات الله علیهما است، نماز در آن ده هزار برابر و یک درهم انفاق در آن ده هزار درهم است. کوفه هم حرم خدا و پیامبر وامیرالمؤمنین علیهما السّلام است، نماز در آن همچون هزار نماز است و یک درهم انفاق در آن هزار درهم است.

هـ ـ آن چه براى اهل مکه سزاوار است
خالى گذاشتن مطاف براى طواف واجب
64 ـ پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله : به اهل مکّه و مجاورین برسانید که طواف و حجر الأسود و مقام ابراهیم و صف اوّل را از روز بیستم ذى قعده تا روز خروج، براى حجّاج واگذارند.

65 ـ پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله : اى فرزندان عبد مناف! از هیچ کس که بخواهد بر گرد این خانه طواف کند و نماز بخواند، در هر ساعتى از شب و روز که بخواهد، جلوگیرى نکنید.

66 ـ امام صادق علیه السّلام : طواف براى غیر اهل مکّه، برتر از نماز است و براى اهل مکّه، نماز برتر است.

67 ـ حریز: از امام صادق علیه السّلام پرسیدم: «براى غیر اهل مکه، یعنى مجاوران آن،
آیا طواف برتر است یا نماز؟» فرمود: براى مجاوران، طواف بهتر است، ولى براى اهل مکّه و ساکنان آن، نماز برتر از طواف است.

68 ـ احمد بن محمّد بن ابى نصر بزنطى: از امام رضا علیه السّلام پرسیدم: براى ساکن مکّه، طواف افضل است یا نماز؟ فرمود: نماز.

69 ـ امام صادق علیه السّلام : کسى که یک سال در مکّه اقامت کند، طواف براى او برتر از نماز است. کسى که دو سال ساکن مکّه باشد، مخلوطى از نماز و طواف انجام دهد. و هر که سه سال مقیم مکّه باشد، نماز براى او افضل از طواف است.

هم شکلى با مُحرمین
70 ـ امام صادق علیه السّلام : سزاوار نیست که اهل مکّه پیراهن بپوشند. سزاوار است آنان هم مثل مُحرمین غبار آلود و ژولیده باشند. سزاوار است که حکومت، آنان را به خاطر این مؤاخذه کند.

71 ـ امام صادق علیه السّلام : کسى که تمتّع انجام مى دهد، وقتى از احرام درآمد، سزاوار است پیراهن نپوشد و همسان با محرمین باشد. اهل مکّه نیز شایسته است در ایّام حج چنین کنند.

و ـ هر ظلمى در آن الحاد است
«به یقین، آنان که کافر شده، از راه خدا و مسجد الحرام جلوگیرى مى کنند، (مسجدى که) آن را براى مردم ـ چه معتکف عبادت چه اهل بادیه ـ یکسان قرار دادیم. و هر کس در آن قصد الحاد به ستم داشته باشد، از عذابى دردناک به او مى چشانیم».

72 ـ پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله : احتکار طعام در مکّه، الحاد است.

73 ـ معاویة بن عمّار: درباره آیه « وَمَنْ یرد فیه بالحادٍ بِظلمٍ» از امام صادق علیه السّلام پرسیدم. فرمود: هر ستمى، الحاد است و زدن خادم بدون گناه، از همین نوع الحاد است.

74 ـ ابوالصّباح کنانى: از امام صادق علیه السّلام درباره آیه «وَمَنْ یرد فیه بالحادٍ ...»
پرسیدم. حضرت فرمود: هر ستمى که کسى در مکّه به خود کند، چه سرقت یا ظلم به دیگرى یا هر چه که ستم باشد، من آن را الحاد مى بینم». از این رو آن حضرت از سکونت در حرم، پرهیز داشت.

75 ـ امام صادق علیه السّلام ـ درباره آیه وَمَنْ یرد فیه بالحادٍ بِظلمٍ ـ : هرکس در آن جا غیر خدا را بپرستد، یا با غیر اولیاء خدا دوستى و همبستگى کند، او ملحِد به ستم است و بر خداست، که او را از عذابى دردناک بچشاند.
بیان
اِلحاد به معنى انحراف از راه راست و طریقه حق است. در این آیه ظالمین، ملحد محسوب شده و به آنان وعده عذاب داده شده است. این به معنى سببیت ظلم براى الحاد است، زیرا ظلم نوعى عدول عملى و انحراف از حق است، ولى آیه علاوه بر این به حکم خاصى اشاره دارد که در غیر حرم مکّه، جارى نیست. این حکم، تطبیق ملحد بر هر ظالمى است، چه ظلم کوچک باشد و چه بزرگ و ظلم در مکّه را گناه کبیره مى شمرد و به تبع آن عذاب الیم را وعده مى دهد و بر این تعمیم و شمول تأکید شده است، زیرا «مَنْ» عموم بدلى دارد، و مفعول «یُردْ» حذف شده است تا هر گونه کارى را در برگیرد.
به علاوه «الحاد» و «ظلم» هر دو نکره و بصورت اسم جنس آورده شده اند تا این اطلاق را تفهیم کنند.
پس ترکیب آیه به این شکل است که جمله «من یرد...» تا پایان بر خبر «انّ» در صدر آیه دلالت مى کند و باء در «الحاد» باء ملابسه و همراهى و در «ظلم» باء سببیّت مى باشد.

1 / 4
حدود حرم
76 ـ پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله : جبرئیل، آدم را از صفا و حوّا را از مروه فرود آورد و در خیمه اى آن دو را جمع کرد. ستون خیمه از یاقوت سرخ بود. روشنایى و فروغ آن، کوه هاى مکه و اطراف آن را روشن ساخت، تا هرجا که نور آن ستون گسترش یافت، خداوند آن جا را حرم قرار داد. پس امروز محدوده حرم جاهایى است که فروغ ستون به آن جا رسید. خداوند به احترام آن خیمه و ستون، آن را حرم قرار داده، چرا که آن ها از بهشت اند.

77 ـ امام باقر علیه السّلام : خداوند چهار فرسخ در چهار فرسخ از حرمش را، حرام کرد که گیاهش را بچینند و درختش را قطع کنند. مگر درختِ اِذخر را.

78 ـ احمد بن محمّد بن ابى نصر بزنطى: از امام رضا علیه السّلام درباره حرم و محدوده آن پرسیدم و این که چرا محدوده آن برخى نزدیکتر و برخى دورتر است. حضرت فرمود: خداوند چون آدم علیه السّلام را از بهشت فرود آورد، او را بر کوه ابو قبیس فرود آورد. آدم از احساس وحشت و از این که آن چه را در بهشت مى شنید، نمى شنود، به پروردگارش شکایت کرد. خداوند یاقوت سرخى را فرود آورده در محلّ کعبه قرار داد. آدم بر گرد آن طواف مى کرد و نور آن تا محدوده حرم مى رسید. حدّ و حریم آن نشانه گذارى شد، خداوند هم آن را حرم قرار داد.
توضیحى پیرامون حدود حرم
حدود حرم در روایات و اقوال علما یک برید در یک برید تعیین شده است و چون هر برید چهار فرسخ شرعى است ، مساحت تقریبى حرم شانزده فرسخ مربع مى شود[2] این مساحت که اندکى از مکّه بزرگتر است، به عنوان حرم امن الهى شناخته مى شود و احکام ویژه اى دارد .
در تعیین حدود حرم از هر طرف شهر مکّه، گفته هاى گوناگونى وجود دارد که مشهورترین و مقبولترین آن ها ، حدود حرم را این گونه بیان مى دارد :
از طریق مدینه به فاصله سه میلى[3] مکّه ، اندکى پیش از تنعیم ، از طریق یمن به فاصله هفت میل در طرف اضاة لبن ، از طریق جدّه در منقطع الأعشاش به فاصله ده میل ، از طریق طائف در راهى که از «عرفه» و داخل «نمره» مى گذرد به فاصله یازده میل[4] ، از طریق عراق برگردنه «خلّ» در کوه «مقطع» به فاصله هفت میل و از طریق جعرانه در درّه آل عبدالله بن خالد، به فاصله نُه میل .
البته این فاصله ها تقریبى است و برخى از مدقّقین فاصله دقیق این حدود را تا دیوار مسجد الحرام نیز محاسبه کرده اند و به ذراع بیان نموده اند که مقدارى با اندازه هاى فوق متفاوت مى باشد ، به طور مثال فاسى در بیان محدوده حرم از جهت طائف از راه عرفه مى گوید : «از دیوار بنى شیبه تا علمین که نشانه حد حرم هستند، از طرف عرفه سى و هفت هزار و هفده ذراع کوچک (فاصله سر انگشت تا آرنج) است».
شناخت و تحدید حدود حرم بسیار مهم و در احکام فراوانى دخیل مى باشد و به علّت وجود أنصابى که از هر طرف به عنوان علامت بنا شده است، تشخیص آن در عمل آسان مى باشد .
این انصاب در همه سو به جز سمت جدّه و جعرانه به دست حضرت إبراهیم خلیل علیه السّلام و به راهنمائى جبرئیل علیه السّلام نصب گشته و در طول تاریخ بارها تجدید شده است و از جمله تجدید کنندگان آن ها ، حضرت إسماعیل علیه السّلام و قصیّ بن کلاب و حضرت رسول اکرم صلّى الله علیه و آله مى باشند . بعدها نیز خلفا مکرّراً آن ها را تجدید مى کرده اند .
تحقیقات میدانى در عصر حاضر نشان مى دهد که این علائم هنوز پا بر جا هستند و انصاب و حدود شش گانه ، تنها حدّ حرم در راه هاى ورودى را تحدید مى کنند و انصاب و حدود همه حرم بسیار بیشتر است .
(نقشه)

1 / 5
آداب ورود به مکّه
الف ـ احرام
79 ـ امام باقر علیه السّلام ـ در پاسخ محمد بن مسلم که پرسید: «آیا کسى مى تواند بدون احرام وارد مکه شود؟» فرمود: نه، مگر بیمار ، یا کسى که اسهال[5] دارد.

80 ـ امام صادق علیه السّلام : خداوند مسجد الحرام را به خاطر کعبه، حرام قرار داد و حرم را به خاطر مسجد الحرام و احرام را به خاطر حرم واجب کرد.

81 ـ امام کاظم علیه السّلام : هرکس از مکّه به اندازه ده میل فاصله داشته باشد، جز با احرام وارد آن نشود.

ب ـ غسل
82 ـ ابن عمر: پیامبر براى ورود به مکّه، در «فخّ» غسل کرد.

83 ـ حلبى: امام صادق علیه السّلام به ما دستور داد پیش از آن که داخل مکه شویم، در فخّ غسل کنیم.

84 ـ امام صادق علیه السّلام : هرگاه به حرم رسیدى ـ ان شاء الله ـ هنگام ورود، غسل کن و اگر جلوتر رفتى در «بئر میمون» یا فخّ یا در منزل خود در مکّه غسل کن.

85 ـ امام صادق علیه السّلام : خداوند به حضرت ابراهیم علیه السّلام فرمان داد، تا حج گزارد و اسماعیل را هم همراه خود حج دهد و او را ساکن حرم سازد. هر دو به آهنگ حرم بر شترى سرخ سوار شدند، در حالى که جز جبرئیل همراهشان نبود. چون به حرم رسیدند، جبرئیل به او گفت: اى ابراهیم! فرود آیید و پیش از آن که وارد حرم شوید، غسل کنید. آن دو فرود آمدند و غسل کردند.

86 ـ امام صادق علیه السّلام : خداوند در کتابش مى فرماید: «خانه ام را براى طواف کنندگان و پرستشگران و راکعان و ساجدان، پاک کنید». پس سزاوار است که بنده جز با پاکى وارد مکّه نشود، عرق خود را شسته و آلودگى را زدوده، غسل کند.

ج ـ تواضع و خشوع
87 ـ معاویة بن عمار از امام صادق علیه السّلام چنین روایت کرده است که فرمود: هر کس با آرامش وارد مکه شود، آمرزیده مى شود. پرسیدم: «چگونه با آرامش وارد آن شود؟» فرمود: بدون حالت تکبّر و غرور وارد شود.

88 ـ اسحاق بن عمار روایت مى کند که امام صادق علیه السّلام فرمود: هیچ کس با آرامش وارد مکه نمى شود، مگر آن که آمرزیده شود. گفتم: آرامش و سکینه چیست؟ فرمود: «اینکه تواضع کند».

89 ـ ابان بن تغلب: با امام صادق علیه السّلام در بین راه مکّه و مدینه همسفر بودم. چون به حرم رسید، فرود آمد و غسل کرد و کفشهایش را در دستان خود گرفت. سپس پابرهنه به حرم وارد شد. من نیز مانند او کردم. فرمود: اى ابان! هر که از روى تواضع در برابر خدا آنگونه عمل کند که من کردم، خداوند صد هزار گناه از او محو مى کند، صد هزار حسنه براى او مى نویسد و صد هزار درجه براى او بنا مى نهد و صد هزار حاجت از او بر مى آورد.

90 ـ امام صادق علیه السّلام : بنگرید هرگاه یکى از شما به وادى مکّه سرازیر شد، جامه هاى کهنه خویش را بپوشید، چرا که هیچ کس نیست که به وادى مکّه فرود آید و در دلش هیچ کبرى نباشد مگر آن که آمرزیده شود.

د ـ ورود از بالاى آن
91 ـ عایشه: چون پیامبر به مکّه آمد، از بالاى آن وارد شد و از پایین و جنوب آن خارج گشت.

92 ـ امام صادق علیه السّلام ـ در وصف حج پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله ، فرمود ـ : پیامبر از بالاى مکه از عقبه و گردنه مدنى ها وارد شد و از پایین مکه از ذى طوى، بیرون شد.

93 ـ یونس بن یعقوب: به امام صادق علیه السّلام گفتم: «از کجا وارد مکّه شوم، در حالى که از مدینه آمده باشم؟» فرمود: از بالاى مکه وارد شو. و هرگاه که به قصد مدینه خارج شدى، از پایین مکه بیرون شو.

1 / 6
آداب خروج از مکّه
الف ـ صدقه دادن
94 ـ امام صادق علیه السّلام : هرگاه خواستى از مکّه بیرون شوى، یک درهم خرما بخر و آن را مشت مشت، صدقه بده، این کفّاره گناهان تو در احرام و مدّت اقامتت در مکّه خواهد بود.

ب ـ خروج از پائین آن
95 ـ ابن عمر: پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله از راه مسجد شجره از مدینه بیرون مى رفت و از راه معرّس[6] وارد مى شد. و هرگاه وارد مکّه مى شد، از بلندىِ شمال وارد مى شد و از بلندى پایین خارج مى گ

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد