. ضرورت شناخت غرب
ضرورت غربشناسی تابع این است که ما از انقلاب اسلامی چه تلقیای داشته باشیم، اهدافش را چه بدانیم و محدودهی مسئوولیت و عملکردش را تا کجا تعریف کنیم.
الف ـ حقیقت و رسالت انقلاب اسلامی
یک تلقی این است که انقلاب اسلامی، حرکت و انفجاری معنوی است که از باطن عالم، اتفاق افتاده و هدفش احیای معنویت در کلّ جامعهی بشری است. این حرکت میخواهد دین را وارد عرصهی زندگی بشر نماید، به گونهای که ولایت الهی؛ و به تعبیری معنویت، حیات، نورانیت و... در همهی زوایای زندگی بشر جاری گردد. بر این اساس انقلاب اسلامی به دنبال جهانیسازی معنویت، توحید، بندگی خدای متعال و عبودیت است؛ بنابراین دیگر نمیتوان دین را در یک سلسه آموزههای فردی و باطنی که ارتباط با عرصهی حیات اجتماعی بشر نداشته باشد، خلاصه نمود.
طبیعتاً این حرکت اجتماعی با جریانهایی در عالم که آنها چنین امری را بر نمیتابند، درگیر میشود، چون ایدهای متفاوت در مقابل ایدهی انقلاب اسلامی دارند. به عنوان نمونه، جریان غالب بر غرب در دوران رنسانس، حرکتی کاملاً در نقطهی مقابل این حرکت بوده است.
تعریف موسیقی:
موسیقی عبارت از اصوات و آهنگهایی است که انسان را در عالمی که برای وی قابل توصیف نیست سیر میدهد، و چنان بر اعصاب آدمی مسلط میشود که گاهی میگریاند و گاهی میخنداند، گاهی اعضا و جوارح انسان را بدون اختیار به حرکت در میآورد و زمانی تهییج عشق و شهوت میکند و آدمی را برده و غلام خود ساخته و بر اعصاب، عقل، فکر و روانش فرمانروایی و حکومت میکند.
انواع موسیقی:
موسیقی بر دو نوع است، 1. طبیعی؛ 2. غیر طبیعی (مصنوعی).
موسیقی طبیعی: صدای دلنواز ریزش آبشارها، آوای روح پرور بلبل، نعمهی مسرت بخش جویبارها، صدای فرح بخش شاخههای درختان به هنگام وزش باد، و ... ،این اصوات و آهنگها نه تنها دور از صدمه و آسیب و زیان است، بلکه نیروی تفکر و تعقل را زیاد میکند.
موسیقی مصنوعی: آهنگهای مصنوعی است که دست بشر آن را به وجود میآورد که این نوع موسیقی خود انواع مختلفی دارد. پارهای از این موسیقیها احساسات متعالی و معنوی را در شنونده بر میانگیزد و او را به یاد خدا و بهشت میاندازد و دلبستگی به دنیا را در وجود او کاهش میدهد. در یک کلام زمینهساز تجربهی دینی است که غایتالقصوای عارفان است (موسیقی متعالی) و پارهای دیگر صرفاً به منظور تحریک شهوت و برانگیختن گرایشهای مادی و حیوانی تولید و مصرف میشود. این نوع موسیقی مستلزم فساد اخلاقی و رواج بیدینی و لاقیدی و دنیا- گرایی و خودفراموشی و گسترش فحشا و گرایش به منکرات و زیر پانهادن ضوابط دینی و اخلاقی است.