وبلاگ سید احمد حسینی، مشاوره مسائل فقهی، خانواده وازدواج - اصفهان

مشاوره خانواده . ازدواج و طلاق . زندگی زناشویی.مسایل فقهی.مسایل جوانان.صیغه و ازدواج موقت در اصفهان و خوراسگان.سید احمد حسینی a

وبلاگ سید احمد حسینی، مشاوره مسائل فقهی، خانواده وازدواج - اصفهان

مشاوره خانواده . ازدواج و طلاق . زندگی زناشویی.مسایل فقهی.مسایل جوانان.صیغه و ازدواج موقت در اصفهان و خوراسگان.سید احمد حسینی a

اندیشه های قرآنی امام جواد علیه السّلام

امام جواد علیه السّلام همچون دیگر ائمه علیه السّلام در همه حوزه های فکری، اعتقادی، اخلاقی و فقهی، شیعیان و دوستداران اهل بیت علیه السّلام را هدایت کرده است. از آن جا که اهل بیت علیه السّلام مفسران حقیقی قرآن کریم هستند و هیچ یک از این دو ثقل پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم از هم جدا نمی شوند، امام جواد علیه السّلام نیز با تفسیر ایات بسیاری، دل مؤمنان را به نور علم و معرفت روشن کرده است که در این مقاله به گوشه هایی از آن اشاره می کنیم؟

 
پیشوای نهم برای اثبات امامت، از ایات قرآن بهره برده و آن را به شیعیان می آموخت. آن حضرت می فرمود: ای شیعیان برای اثبات امامت به سوره قدر استناد کنید تا در مقابل مخالفین موفق شوید. به خدای عالم سوگند که آن سوره پس از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم حجت خدای عالمیان بر مردم و بزرگ ترین دلیل مذهب شماست و نهایت دانش ماست. ]زیرا کاشف از شب قدر است که در آن مکنونات علمی و آخرین اطلاعات به ما عرضه می شود.[ ای شیعیان با ایات «حم¤ والکتب المبین¤ انا انزلناه فی لیله مبارکه انا کنا منذرین؛(دخان/3) با مخالفان مناظره کنید چرا که این ایات بعد از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم مخصوص متولیان امر امامت است.»
ای شیعیان خدای تبارک و تعالی می فرماید: «و ان من امه الا خلافیها نذیر؛(فاطر/24) هیچ امتی نیست مگر اینکه هشدار دهنده ای در میان آنان بوده است.» شخصی پرسید: ایا هشداردهنده امت اسلام حضرت محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم است؟ فرمود: درست گفتی ولی ایا پیامبر در زمان حیات خود می توانست در اطراف زمین نمایندگانی نداشته باشد؟ ایا به غیر از فرستادن نماینده چاره ای دیگر داشت؟ آن مرد گفت: نه. امام فرمود: ایا نماینده اعزامی از سوی پیامبر هشداردهنده به آن قوم محسوب نمی شود، همانطوری که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم از سوی خداوند هشداردهنده بود؟! شخص پرسشگر گفت: چرا، او جانشین پیامبر است و همانند آن حضرت نذیر محسوب می شود. امام جواد علیه السّلام فرمود: همان طوری که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم در زمان حیات خود نمایندگانی داشت که هشداردهنده و نذیر به امت محسوب می شدند بعد از وفاتش نیز جانشینانی دارد که نذیر و بیم رسان امت محسوب می شوند اگر بگویی که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم بعد از وفاتش نماینده و جانشینانی نداشته لازم می اید که خدای نکرده آن حضرت نسل های بعد از خود را به حال خود رها کرده و بدون رهبر گذاشته باشد.(1) مرد گفت: مگر قرآن بعد از پیامبر برای امت بس نیست؟ امام فرمود: چرا در صورتی که مفسری برای قرآن باشد تا ایات را به طور صحیح تفسیر کند، قرآن کافی است. مرد گفت: ایا قرآن را پیامبر(ص) در زمان خود تفسیر نفرموده است؟ امام جواد علیه السّلام فرمود: بلی پیامبر آن را تفسیر کرده اما فقط برای یک نفر و آن هم علی بن ابی طالب علیه السّلام است و برای امت اسلام نیز شأن و مقام آن را تفسیر کرده است.(2)

عظمت مسند امامت
روزی، علی بن اسباط (یکی از شیعیان کوفی) در دوران کودکی امام جواد علیه السّلام به حضور آن حضرت شرفیاب شد. او می گوید: من دقیقا به قد و قامت آن بزرگوار خیره شده و قیافه و حرکات و سکناتش را زیر نظر داشتم تا در موقع مراجعت، شکل و شمایل امام جواد علیه السّلام را بهتر برای یارانم در مصر نقل کنم. درست در همین هنگام که با این اندیشه به او نگاه می کردم، آن حضرت نشست و رو به سوی من کرد و گفت: «ای علی بن اسباط! خداوند کاری را که در مسئله امامت کرده، همانند کاری است که در مسئله نبوت انجام داده است. در قرآن می فرماید:
«و آتیناه الحکم صبیا (مریم/12)، ما به یحیای پیامبر علیه السّلام در دوران کودکی فرمان نبوت دادیم.» و می فرماید: «حتی اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنه ؛ (احقاف/15) تا زمانی که به کمال قدرت و رشد عقلی برسد و به چهل سالگی بالغ گردد.» باتوجه به این ایات همانگونه که ممکن است خداوندمتعال حکمت را به انسانی در کودکی بدهد، در قدرت اوست که آن را در چهل سالگی بدهد.»(3) و به این ترتیب هرگونه شک و شبهه را در مورد امامتش از ذهن علی بن اسباط زائل نمود.
برای توضیح بیشتر نقل روایتی از امام رضا علیه السّلام در اینجا مناسب است:
صفوان بن یحیی روزی به حضرت رضا علیه السّلام عرضه داشت: قبل از آنکه خداوند متعال فرزندت- حضرت ابوجعفر- را به شما عطا کند، می فرمودید که خداوند به من پسری خواهد بخشید. اینک خداوند متعال او را به شما ارزانی کرد و چشم ما به جمالش روشن شد. حال می ترسیم- خدای نکرده- اگر خبری شد ]و شما از دنیا رفتید![ بعد از شما ما به چه کسی رجوع کنیم؟ امام رضا علیه السّلام به فرزندش حضرت جواد علیه السّلام - که پیش رویش ایستاده بود- اشاره کرد. صفوان بن یحیی با کمال تعجب گفت: ایشان که کودکی سه ساله هستند؟! ]چطور می شود یک کودک امام باشد؟[ امام فرمودند: «و ما یضره من ذلک شیء قد قام عیسی بالحجه و هوابن ثلاث سنین؛(4) کودک بودن او در امامتش مشکل ایجاد نمی کند، عیسی علیه السّلام در سه سالگی به حجیت الهی قیام نموده ]و به نبوت رسید[»
علی بن اسباط می گوید: روزی به امام جواد علیه السّلام عرض کردم: ای مولای من! مردم به کوچکی سن شما ایراد می گیرند و به این جهت از پذیرفتن امامتتان سرباز می زنند. امام در پاسخ فرمودند: چرا آنان این نکته را بر من ایراد می گیرند؟ به خدا سوگند! خداوند متعال به پیامبرش صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «قل هذه سبیلی ادعوا الی الله علی بصیره انا و من اتبعنی؛ (یوسف/108) بگو: این راه من است! من و هر کسی که پیرو من باشد، با بصیرت کامل، ]همه مردم را[ به سوی خدا دعوت می کنیم.» و غیر از علی علیه السّلام در اول اسلام کسی از رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم پیروی نکرد. و آن حضرت در آن هنگام 9ساله بود و من هم 9سال دارم.(5) [که با بصیرت کامل مردم را به سوی خدا هدایت می کنم؟]
نمونه ای از اندیشه های فقهی امام جواد علیه السّلام
ایات الاحکام اساس مبانی شریعت اسلام در عرصه فقه و حقوق است که با تفاسیر اهل بیت علیه السّلام و سیره قولی و فعلی آن بزرگواران کامل و قابل عمل است و فقهای اسلام نیز با استفاده از این دو منبع گرانسنگ به بیان احکام می پردازند. در این جا نمونه ای از اندیشه ها و نقطه نظرات امام جواد علیه السّلام را در مورد برخی از ایات نقل می کنیم:

کیفر محارب
امام جواد علیه السّلام به عنوان پاسدار حریم وحی از تفسیرهای نابجا و غیرعقلانی ایات قرآن جلوگیری کرده و علماء و دانشمندان را به سوی فهم صحیح ایات راهنمائی می کرد. روزی در مجلس معتصم، برخی از دانشمندان به ایه ای استناد کردند و یک حکم شرعی صادر نمودند. امام جواد علیه السّلام که در آن جلسه حضور داشت خطای آنان را گوشزد نمود و تفسیر صحیح را برای حاضرین ارائه کرد. محمدبن مسعود عیاشی سمرقندی در تفسیر خود ماجرای آن مجلس را چنین آورده است: «در زمان معتصم عباسی، عوامل خلیفه عده ای دزد را که راههای عمومی در بین شهرها را برای مسافرین و کاروانهای حج ناامن کرده بودند- دستگیر کرده و از مرکز خلافت در مورد چگونگی مجازات آنان خواستار دستور بودند. خلیفه در مورد این حادثه حساس، مجلس مشورتی تشکیل داد و از دانشمندان عصر، کیفیت اجرای حد شرعی را در مورد آنان خواستار شد. آنان گفتند: قرآن در این مورد بهترین راهکار است، آنجا که می فرماید: «انما جزؤاالذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فسادا ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلاف او ینفوا من الارض؛ (مائده/33)کیفر کسانی که با خدا و رسول او به جنگ و محاربه برمی خیزند و در روی زمین در اشاعه فساد تلاش می کنند، این است که: اعدام شوند یا به دار آویخته گردند یا دست و پای آنان به عکس یکدیگر قطع شود و یا اینکه از سرزمین خود تبعید گردند.»
آنان به خلیفه پیشنهاد کردند طبق این ایه، یکی از کیفرهای فوق را در مورد تبهکاران انتخاب کند. معتصم عباسی در همان جلسه از امام جواد علیه السّلام نیز نظر خواست. آن حضرت اول از اظهارنظر خودداری کرد، اما وقتی که با اصرار خلیفه مواجه شد، نظر خود را چنین اعلام کرد: اینان در استدلال به ایه خطا کردند. استنباط حکم شرعی از این ایه دقت بیشتری می طلبد و بایدتمام جوانب مسئله در نظر گرفته شود و نسبت به جرمهای مختلف کیفرها فرق می کند؛ زیرا این مسئله صورت های مختلف و احکام جداگانه دارد: 1-اگر این راهزنان فقط راه را ناامن کرده اند؛ نه کسی را کشته و نه مال دیگری را به غارت برده اند، مجازات آنان فقط حبس است و این همان معنای نفی از ارض است. 2-اگر راه را ناامن کرده و افراد بی گناهی را کشته اند، اما به مال دیگران تجاوز نکرده اند، مجازات آنان اعدام است. 3-اگر امنیت را از راه های عمومی سلب کرده، انسان های بی گناه را کشته و مال مردم را نیز به غارت برده اند، کیفر آنان باید سخت تر باشد؛ یعنی اول دست و پایشان را به عکس همدیگر قطع می کنند، سپس به دار مجازات آویخته گردند.
معتصم این نظریه را پسندید به عامل خود دستور داد، طبق نظر امام جواد علیه السّلام عمل کند.(6)
________________________________________
1- علامه مجلسی می فرماید: البته نمایندگان پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم در زمان حیات آن بزرگوار لازم نیست معصوم باشند زیرا خود پیامبر علیه السّلام زنده و موجود است و هرگاه نماینده اشتباه کند آنرا جلوگیری و عزل می نماید ولی بعد از وفات آن حضرت باید معصوم باشد زیرا اگر معصوم نباشد مردم نمی توانند جانشین پیامبر را عزل کنند و به ناچار در امر رهبری خلل ایجاد می شود. بحارالانوار، ج 25، ص .93
2- تأویل الایات، ص 796؛ الکافی، ج1، ص249؛ الاقبال، ص.65
3- الکافی، مولد ابی جعفر محمدبن علی الثانی، ج.3
4- المیزان، ج14، ص.55
5- تفسیر قمی، ج1، ص.358
6- تفسیر العیاشی، ج1، ص.315

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد