اگر به جامعه شناسى نگاهى تاریخى داشته باشیم. این سؤال مطرح مىشود که در گذر زمان، چه مباحث و عناوینى، عامل و یا عوامل اساسى ارتباط و پیوند میان نظریههاى گوناگون جامعه شناسى مىباشند؟
در پاسخ به این سؤال، نظرات متفاوتى وجود دارد:
عدّهاى به مباحث مشترک مطرح در جامعه شناسى مانند: انسان، جامعه، رابطه فرد و جامعه، تحوّل، تغییر و اصلاح اجتماعى توجّه کردهاند.
در نگاه دوم، مباحثى چون رابطه اقتصاد، سیاست، فرهنگ، تضادّ، طبقه، تحوّلپذیرى و تغییر و بازسازى جامعه و عقلانیت، مسائل اساسىتر جامعه شناسى و عامل ارتباط دهنده تئوریها تلقّى شدهاند.
چنین به نظر مىآید مسائل اوّل مسائل علم جامعه شناسىاند و مسائل دوم از عناصر اصلى که جامعه شناسى بایستى بدانها بپردازد. زیرا طبیعت جامعه شناسى متأثّر از آنها مىباشد از این روست که بحث و موضوع عقلانیت، در توسعه تفکّر جامعه شناختى نقش اساسى داشته و یکى از عناصر اصلى جامعه شناسى مىباشد. در ابتدا، بحث عقلانیت شامل عناوینى چون "نظریه عقلانیت" و "جامعه شناسى عقلانیت" در جامعه شناسى بود، و در حال حاضر یکى از حوزههاى عمده جامعه شناسى است.
کلمه Rationality به معناى عقلانیت از Rational به معنى عقلانى است، و واژههاى عقلگرایانه Rationaliticو عقلانى شدن Rationalisation نیز از همین کلمه مشتقّ شده و در علوم اجتماعى به کار رفتهاند.
مفهوم عقلانیت در اثر گذشت زمان، به عنوان مفهومى تاریخى تلقّى گردیده و تعابیر گوناگونى در مورد آن مطرح شده است. در بسیارى از سطوح بهکارگیرى مفهوم عقلانیت، توأم با گمراهى و ابهام در فهم معنى و مصداق (یا مصادیق) آن بوده است؛ و بدین لحاظ جامعه شناسى به نوعى کلّىگویى و تعمیم ناشى از ابهام تعریف عقلانیت دچار شده است.
«تربیت» از مسائل مهمى است که از دیرباز توجه والدین و دیگر متولّیان امر آموزش را به خود مشغول نموده است. در هر دوره اى اندیشمندان بزرگى در شرق و غرب عالم در زمینه تربیت فعالیت هاى علمى و عملى داشته و در این زمینه، نظرات کاربردى مهمى ارائه داده اند.
تربیت جنبه های گوناگونی دارد مثل تربیت دینی،اجتماعی،جنسی و ....و در این بین به همان میزان که تربیت جنسی مهم است به همان میزان مورد فراموشی واهمال قرار گرفته است.
«تربیت جنسى» انسان یکى از ساحت هاى مهم و پر لغزش تربیتى است. غریزه جنسى از جمله غرایز طبیعى است که خداوند در حیوان و انسان قرار داده. با وجود این غریزه است که در انسان نیاز جنسى پیدا مى شود و باید به صورتى صحیح آن را ارضا نماید. برآوردن یا رها نمودن این نیاز رفتارهاى متفاوتى را در انسان به دنبال دارند. صاحب نظران و مربیّان تربیتى به صورت هاى مختلف به اهمیت آن اذعان کرده و توجه عموم مردم را به آن جلب کرده اند.
آیة اللّه ابراهیم امینى در این باره مى گوید: « پدران و مادران مسؤول نمى توانند نسبت به غریزه جنسى فرزندان شان بى تفاوت باشند و در این باره برنامه اى نداشته باشند; زیرا تربیت جنسى یکى از دشوارترین و حسّاس ترین انواع تربیت هاست. اندک اشتباه و غفلتى در این باره ممکن است کودکان را به وادى هاى فساد و تباهى بکشاند.»
تا پیش از ورود اسلام به ایران، مهمترین عنصر قوامبخش جامعه که بیشترین نقش را در ائتلاف افراد و گروههای متکثر داشته، عنصر قومیت بوده که غالباً در قالب «ایل فاتح و مستبد»، حضور تاریخی خود را ثبت و ضبط میکرده است.
با ظهور اسلام برای مدتی هرچند محدود، این عنصر تا حدّ زیادی به حاشیه رانده شد و جای خود را به عنصر دین و اعتقادات مذهبی داد. از آن پس، دین و مذهب محور ائتلاف افراد و اقوام در جهان اسلام قرار گرفت. با تحریف جریان «امامت» و تبدیل آن به «خلافت» و سپس «سلطنت»، هرچند دوباره عنصر «قومیت»، محور ائتلافات افراد و اقوام اسلامی قرار نگرفت، اما در صورت عنصری مهم و تأثیرگذار، در کنار عنصر دین و مذهب جلوه یافت و بیش از ده قرن در عرصه قدرت و سیاست تاریخ ایران نقشی فعال بازی کرد و به تناسب پیچیدگی روابط اجتماعی، استبدادی پیچیده و پیچیدهتر را رقم زد.
با ظهور سلسله صفویه و محوریت یافتن دوباره عنصر دین و مذهب، عنصر قومیت، قدرت اجتماعی خود را تا حدّ زیادی از دست داد و دوباره به حاشیه تاریخ قدرت در ایران رانده شد. همزمان بهویژه از طریق پیمانها، ائتلافها و تعاملات ویژهای که سلسله صفویه با جریان جدید و تازه وارد تفکر نوین غرب داشت، پای عنصر سومی به مناسبات اجتماعی ایران کشیده شد که پس از سه سده از ظهور سلسله صفویه، به عنوان رقیب قدرتمندی در برابر دو عنصر «قومیت» و «مذهب» ظاهر شد. در اوایل عهد قاجار، هر دو عنصر «قومیت» و «مذهب» تا حدّ زیادی تضعیف شده بودند؛ عنصر قومیت و استبداد، علاوه بر اینکه در فاصله بیش از دو قرن حکومت دینی صفوی تضعیف شده بود، با زوال و سقوط سلسله صفویه نیز به دلیل فقدان یک دولت و حکومت مرکزی که به معنی فقدان حضور یک «ایل فاتح» میباشد و وجود جنگهای متعدد قومی، ضعیفتر شده بود و تنها با برتری قوم ترک قاجار توسط آغامحمدخان قاجار میرفت تا جانی تازه بگیرد.
برای اینکه زندگی مشترک موفقی داشته باشید، ما 7 روش به شما پیشنهاد می کنیم:
در این مقاله به ذکر 3 مورد ، و در مقاله بعد به شرح و توضیح 4 مورد دیگر می پردازیم.
هر ازدواج ، دارای دست اندازهایی است که شاید گاهی مشکلاتی را در مسیرخود به وجود آورد؛ باید درست راندن را یاد بگیریم، قبل از این که با یکی از همین دست اندازها در چاله بیفتیم.
مهم نیست چقدر در بزرگراه زندگی مشترک پیش رفته اید، باید قوانین ساده و اساسی مسیر را بلد باشید. پیروی از این قوانین آسان نیست، اما بسیار مهم است. عمل کردن به آن ها پیوند ازدواج تان را محکم تر می کند، و همه چیز- لذت، روابط زناشویی، اعتماد و عشق- بهتر از همیشه خواهد بود.
ادامه مطلب ...دوسـت برای نوجوان ازاهمیت زیادی برخوردار است. وقتی نوجوان ناراحت است ومشکلی دارد دوستانش از او حمایت میکنند. اگرچه دوست در سراسرزندگی انسان نقش مهمی دارد اما دردوران نوجوانی این نقش پررنگتر میشود، زیرا نوجوان دوست دارد دراوقات فراغت مدت بیشتری را دور از خانواده درکنار دوستان خود سپری کند. در ضمن نیاز نوجوان به حمایت اجتماعی دراین سن بیشتر است.
زیرا از یک طرف به دلیل تغییرات جسمی و عاطفی، نوجوان احساس ناامنی می کند و حمایت دوستان برای او مهم است واز طرف دیـگـــردوســتـــان نـــوجـــوان، اورا در یـــادگـیــری مهارتهای اجتماعی وارتباطی کمک میکنند. خوب است کـه نوجوان با کسانی که با او مـتـفـاوت هـسـتـند دوست شود.
وقتی او با شخصیتهای جدید ارتباط برقرارکند، افقهای دید او وسیع ترمیشود، دیدگاههای جدیدی یافته و با دیگران بهتر ارتباط برقرارمیکند.
ادامه مطلب ...
خداوند به مرد جفتی از جنس خودش عطا کرده تا با او انس و الفت بگیرد. با یکدیگر زندگی کنند در کنار همدیگر آرامش و آسایش داشته باشند. تشریک مساعی نمایند، خانه و مدرسه بسازند، آموزش و پرورش دهند، تجربه بیاموزند و به تکامل برسند. در محیط تغییرات به وجود آورند، رشد نمایند و رشد دهند.
پسر و دختر جوانی که با هم ازدواج میکنند در واقع تولد تازهای را آغاز میکنند و در اقیانوس تازهای وارد میشوند که اگر تجربه و کار آموزی قبلی را نداشته باشند ، حداقل باید از هوش و فراستی برخوردار باشند که بتوانند در جزر و مد اقیانوس، گم و سرگردان نشوند.
بعضیها میگویند موفقیت ازدواج ، بستگی به این دارد که تا چه اندازه به عشق متعهد هستید. عدهای موفقیت روابط صمیمانه را به بخت و اقبال نسبت میدهند. جمعی دیگر هم به شور و اشتیاق و به وجود علایق و یا ارزشهای مشترک اشاره میکنند.
ادامه مطلب ...- شناخت شخصیت نوجوان:
ما والدین با شناخت ویژگیهای دوره نوجوانی بسیاری از رفتارهای ناخوشایند آنان را غیرطبیعی نپنداریم که موجب بروز عکسالعمل در ما شود و به تیرگی روابط با نوجوان نیانجامد.
2- استفاده از روش تغافل (نادیده گرفتن):
از موثرترین روشهای تربیتی در این دوره «روش تغافل» است. یعنی مسائل و مشکلات نوجوان را بزرگ نشان ندهیم که در او ایجاد وحشت نماید و یا او را به لحاظ رفتارهایش دائم باز خواست ننمائیم بلکه نوجوان بایستی همواره در حالت خوف و رجاء باشد.
3- ایفای نقش راهنمایی بجای دستوری:
در برخورد با مسائل نوجوان بهتر است از خودش کمک بگیریم یعنی این واقعیت را بداند که نخستین مسئول حلّ مشکل او، خودش است و برای حل آن باید اقدام نماید و ما والدین فقط وظیفه ی راهنمایی او را داریم که از عواقب تصمیم خودش مطلع شود.
4- آموزش:
مهمترین دلیل ترس و اضطراب از هر موضوعی جهل و ناآگاهی نسبت به آن موضوع میباشد که ضروری است برای کاهش ترس و اضطرابهای نوجوانی آموزشهای لازم در مورد بلوغ، دوستیابی، حل مساله، گذراندن اوقات فراغت، برنامهریزی درسی و مواردی از این قبیل به نوجوان آموزش داده شود.
ادامه مطلب ...ازدواج همانند پول، قدرت و موقعیت اجتماعی بالا، وسیله و اهی است بهمنظور رسیدن به هدفهای بزرگتر و مهمتر و بهعبارت دیگر ، زن و مرد به این علت با هم ازدواج میکنند که علاوهبر تداوم نسل ، نیازهای احساسی ، عاطفی، جنسی ، مالی ، حمایتی و استقلالیشان بهدرستی برطرف شود. با رفع نیازهاست که طرفین به آرامش و تعادل رسیده و در مسیر پویایی و تکامل قرارمیگیرند و با ارائهی مهر ، محبت و همبستگی عمیق نسبت به یکدیگر، علاوهبر شکوفایی استعدادها و دستیابی به آرامش درونی، از بسیاری فسادها، انحرافها، سردرگمیها، بیبندوباریها، خلافها، تجاوزهای ، جنایتها و... جلوگیری میکنند. ازدواجهایی که با معیارهای درست و از روی آگاهی صورتگیرد ، باعث تکامل شده و منجر به سلامتی، آرامش و امنیت فکری و سعادت زوجین که هدف نهایی هر ازدواجی میتواند باشد ، میگردد.
ادامه مطلب ..."توسعه "[1] از مفاهیمی است که اندیشمندان درباره آن اتفاقنظر ندارند و هر کس آن را متناسب با دیدگاهها، باورها و اعتقادات خود تعریف میکند. برخی آن را معادل "رشد اقتصادی [2]"2 و بعضی "پیشرفت اقتصادی از جهات گوناگون [3]"3 میدانند. صاحبنظران دیگری این مفهوم را کمی گستردهتر دیدهاند و توسعه را دارای ابعاد اجتماعی و انسانی نیز میدانند.4[4] به هر حال، در جامعه علمی ما اختلاف و سردرگمی درباره تعریف "توسعه " فراگیر است.
اما سؤالی که به ذهن متبادر میشود این است: به راستی توسعه چیست؟ در جواب این سؤال، عدهای برای تعریف "توسعه " به دنبال علتها و عوامل توسعه هستند. اینها فرهنگ، انباشت سرمایه، ثبات سیاسی و آموزشهای تخصصی و مانند آن را علت توسعه میدانند.5[5] عدهای دیگر نیز به دنبال اهداف توسعه هستند.
این عده آزادی، دموکراسی و استقلال را جزو اهداف توسعه میدانند. بعضیها نیز به دنبال آثار و نتایج توسعه هستند. این دسته به دنبال نتایجی هستند که منجر به حذف فقر، رفع بیکاری و کاهش نابرابری شود.[6]6 این پژوهش به دنبال اهداف توسعه در نظام غربی و اسلام است.
سؤال اصلی، که در این مقاله مطرح است این است: نتایج و پیامدهای توسعه در غرب و اسلام کدام است؟
درزمان بلوغ باید راجع به مسائل جنسی و بهداشت بلوغ بیپرده تر صحبت کرد، درست است؟ در این سن آموزش باید چطور باشد؟ چون این سؤال خیلی از خانوادههاست. آنها احساس میکنند وقتی فرزندشان بالغ میشود ، خودشان بیشتر دستپاچه میشوند. نمیدانند چطور درباره ی این مسائل باید سر صحبت را باز کنند.
آموزش زودرس و شتابزده ی مسایل جنسی به کودکان میتواند به اندازه ی آموزشهای با تأخیر و پنهانسازی آسیبزا باشد. آموزشهای جنسی باید به تدریج، زمانبندیشده، متعادل و متناسب با ویژگیهای سنی و با لحاظ حرمت و احترام و همچنین پرهیز از افراط و تفریط داده شود.
ارائه ی تربیت جنسی دو شکل دارد. یک شکل مستقیم که مستقیماً اطلاعات جنسی را در اختیار بچهها قرار میدهیم. به ویژه مسایلی که در ارتباط با وظایف شرعی زمان بلوغ است. گاهی وقتها این آموزشها شکل غیرمستقیم دارد که ممکن است مناسبتر هم باشد.
ادامه مطلب ...